بوسه زنم جایش
-----------------------------------------------------------------
آغاز باید با نام خدایش
چه گویم از سیره زیبایش شده ام عاشق جمالش
حیا و معرفت و کمالش مرا کرده خرابش
مــجــــنـــون صـفـایـش دل بـرده مـرامـش
مرا دیوانه ساخته چشایش مـهربـانـا اونخـدایش
چه زیبا خلق کرده، آفریدگارش از روی عشق بسرایم برایش
شده ام از بنده هایش خواهم روم پیش پایش
در کُنـج سرایـش که گذارم سرم را زیر پایش
امر کند شوم خاک پایش گر بخندد روی من خودرا کنم فدایش
راه رود جایی،بوسه زنم جایش روم قربان آن صورت ماهش
دلِ مرا کج کرده به راهش عاشقی چه خوش است،این هم جزایش
کس بگوید که چه داری برایش دهم جانم فقط دنیا نگاهش
قسم به ولایش گر ببینم روزی جاری شود اشک هایش
از چشم هایش ندارم طاقت گریه هایش
کور سازم چشم هایم به عزایش با خود گویم ای سعیدا کاش انتخاب شوم از میان عاشقایش به پایان رسانید با نام خدایش
--------------------------------------------------------------------------
به نم خدایی که خلق کرد جهان
----------------------------------------
به نام آن خدایی که خلق کرد جهان به نام همان خدایی که آفریدگل و گیاهان
به نام خدایی که گذارده زمین را زیر آسمان به نام آن خدایی که روح بخشید به جهان
خدایی که دوست دارتمان که هر گناه کرده ایم ، بخشیدتمان
به نام خدایی که افریده نم نم باران که شاد سازد حال و احوالمان
خداوندِ بزگ مرتبه و مهربان که برتری بخشیده است انسان
گوید که برتری دارد از سایران از خورشیدش تا که رسدبه فرشتگان
با آن بودن ندارد هیچ زیان گر عمل کنیم به داشته هایش شویم جز بهشتیان
بسیار به ما نزدیک ، مثل خون در رگان می داند تمام کارها و عملمان
دوستی است از بهترینِ دوستان خیلی با ما گرم است، سرد نیست مثل زمستان
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
:: برچسبها:
شعر سعید زنده بودی- اشعار سعید زنده بودی-شعر-سعید زنده بودی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0